یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ |۱۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 17, 2024
آیت الله العظمی بروجردی

حوزه/ مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با شخصی در اصفهان همدرس بودند که اهل یکی از روستاهای گلپایگان بود، اسم آن ده هم سعیدآباد است. آقا سید جمال الدین گلپایگانی(ره)؛ ایشان از روستا پیاده به اصفهان می آمد و در درس هایی که مرحوم بروجردی هم در آن درس ها بود؛ شرکت می کرد ...

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در حسینیه آیت الله علوی بروجردی(ره)، اظهار داشت: پیغمبر عظیم الشأن اسلام با وجود سخت ترین شرایط و مضیقه هایی که برای حضرت ایجاد شد، ولی در کمال اشتیاق، محبت، خوش خلقی، تحمل و بردباری سه کار عظیم انجام دادند؛ یکی روحیۀ تفکر و اندیشه را در مردم زنده کردند و آنها را وادار فرمودند که دربارۀ انسان، خلقت و موجودات اندیشه کنند و به فرمودۀ حضرت رضا(ع) به توحید برسند، چون منشأ همۀ بیماری های روحی و اخلاقی و عملی مردم شرک و جدایی از پروردگار عالم بود. پیامبر هم با آیات قرآن و هم با فرمایشات خودشان به حیات فکری مردم بالاترین کمک را دادند و این اندیشه گرایی جریان پیدا کرد تا آن تمدن عظیم اسلامی را به وجود آورد. در آن زمان که از علم در مغرب زمین خبری نبود، دانشگاه ها و مدارس عظیم علمی را ایجاد کردند. سه قرن از وفات پیغمبر نگذشته بود که در بغداد کتابخانه ای را که مسلمان ها ساختند، طبق نوشتۀ داخلی ها و خارجی ها یک میلیون کتاب علمی در آن کتابخانه بود.

 
پیغمبر اکرم(ص) از جاهلیت یک حوزۀ عظیم اندیشه و علم ایجاد کردند

استاد حوزه ادامه داد: پیغمبر اکرم(ص) از جاهلیت به معنای عام کلمه یک حوزۀ عظیم اندیشه و علم ایجاد کردند. در نوشته های دانشمندان خارجی خواندم که اغلب آنان نوشتند ما غربی ها در علم مدیون دانشمندان اسلامی هستیم. سه تا کتاب را اسم ببرم «تاریخ تمدن» جرجی زیدان که شش جلد است، «تاریخ تمدن اسلام» گوستاو لوبون فرانسوی در ششصد صفحه که یک جلد است، جدیداً هم سه جلد کتاب در اروپا نوشته شده زیاد هم چاپ شده و ترجمه کردند «خورشید اسلام در اروپا». اینها همه برگشتش به همان فعالیت وجود مبارک رسول خداست که اندیشۀ مردم، خرد مردم و عقل مردم را با بیش از هفتصد آیه دربارۀ عالم خلقت و آفرینش بیدار کرد.

 
وی گفت: دومین کار پیغمبر(ص) ایجاد روحیۀ عبادت برای پروردگار در مردم بود، مردمی که در حد اعلای تکبر، حالت استکباری، علو و خودبرتربینی قرار داشتند. اگر به کتاب های مربوط به زندگی آن زمان مراجعه کنید، می بینید که کار عرب فقط تفاخر بوده، یعنی به یکدیگر در کثرت مال و در کثرت اولاد فخرفروشی می کردند. عبادتشان هم در دو رشته بود؛ عبادت شکم و عبادت شهوت.

این مفسر قرآن اضافه کرد: وجود مقدس پیامبر(ص) از این مردم افرادی را تربیت کردند که امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: یک بار بعد از نمازجماعت صبح در مسجد کوفه از محراب برگشتند رو به مردم و صف به صف مردم را نظر کردند و آه کشیدند. پرسیدند: چرا آه کشیدید؟ فرمود: یک نفر از عبادت کنندگان زمان پیغمبر را در بین شما نمی بینم. شب ها گاهی ما در کوچه های مدینه می رفتیم یا برای کاری از جایی برمی گشتیم، کمتر خانه ای بود که صدای گریه و مناجات با پروردگار از آنجا شنیده نمی شد؛ اینها قبل از بعثت بت پرست، سنگ پرست و مال پرست بودند، ولی حضرت روحیۀ عبادت را در آنها چنان زنده کرد که امیرالمؤمنین(ع) در روزگار خودش حسرت آن زمان را می کشید.

 
پیامبر(ص) در زمینه روحیه موعظه طلبی کاری بی نظیر کرد

استاد انصاریان ایجاد روحیۀ موعظه طلبی و قبول موعظه را سومین اقدام پیامبر دانست و تصریح  کرد: پیامبر(ص) در زمینه روحیه موعظه طلبی کاری کرد که خود مردم چه در مکه و چه در ده سالی که مدینه بود، چه مردشان و چه زنشان و چه جوانشان مشتاقانه می آمدند محضر حضرت و درخواست موعظه می کردند. موعظه غذای روح و قلب است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «المواعظ حیات القلوب» موعظه ها جان دل هاست.

 
جلسات موعظه امروز یادگار زحمات سنگین پیامبر(ص) است

وی ادامه داد: بزرگان دین و اولیای خدا برای موعظه مردم جایگاه خاصی را قائل بودند. این جلساتی که امروز در ایران، عراق، پاکستان و میان شیعیان افغانستان و سایر کشورها برگزار می شود، یادگار همان زحمات سنگین پیغمبر عظیم الشأن اسلام است؛ پیامبر(ص) مردم را موعظه خواه و نصیحت خواه تربیت کرد و تشویق به عمل به موعظه نمود.

 
مؤمن نیازمند به یک وجدان بیدار است

وی در مورد ضرورت و اهمیت موعظه برای مؤمن به روایتی از حضرت جواد(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: حضرت جواد(ع) می فرماید: «المؤمن یحتاج الی ثلاث خصال» هر مؤمنی نیازمند به سه حقیقت است وگرنه نه قلب، عقل و روح زنده ای برای او نمی ماند و می میرد. اولین چیزی را که محتاج هست «توفیق من الله» است. توفیق به معنای راهنمایی و هدایت است و «توفیقٌ من الله» یعنی نیازمند به هدایت از سوی پروردگار است. خدا از زمان آدم و در زمان بعثت پیغمبر این نیاز را با نازل کردن قرآن مجید جواب داده است. «توفیقٌ من الله و واعظٌ من نفسه» یعنی مؤمن نیازمند به یک وجدان بیدار است، به قول امروزی ها که از درون خودش صدای موعظه و صدای نصیحت را بشنود، این هم کار درون بیدار و پاک است که دائماً به قول عمان سامانی صاحب صدا را نمی بینم ولی صدا را می شنوم.

مبلغ عرصه بین الملل در زمینه موعظه به سخنی از امام علی(ع) نیز اشاره و تصریح کرد: شخصی به امیرالمؤمنین(ع) گفت: من را موعظه کن. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر چه چشمت می بیند موعظه است، هر چه چشمت می بیند زنگ بیدار باش است. این قدر موعظه به وسیلۀ پیغمبر جایگاه پیدا کرد که حتی این مسئلۀ موعظه گویی و موعظه خواهی به شعر شعرای ایران هم راه پیدا کرد. ما قسمتی از اشعار شعرایمان موعظه، حکمت و علم است.

وی افزود: من در کتاب های مهم شاید از کتاب های قرن پنجم به بعد دیدم کسانی را که با شنیدن موعظه یکباره چنان تغییری پیدا کردند که بعداً معلم نفوس تربیت کنندۀ مردم شدند. بین اینان چند نفر از دزدان خطرناک و راهزن در برابر قبایلی بودند که برای تجارت این طرف و آن طرف می رفتند و با شنیدن یک موعظه و با شنیدن یک آیه چنان تغییر حال پیدا کردند که اکنون در کتاب ها وقتی شرح حال این دزدان را می آورند در ردۀ عرفای بزرگ الهی می آورند، «قبولٌ لمن ینصحه».

استاد انصاریان در مورد اقدام پیامبر(ص) گفت: حضرت محمد(ص) می فرماید: «و قبولٌ لمن ینصحه» آدم روح پذیرفتن داشته باشد؛ یعنی گوشش گوش قبول باشد نه گوش صدا، نصیحت و موعظه را که بشنود دنبال کند و بپذیرد و به اجرا بگذارد.

وی اظهار کرد: خدا در قرآن مجید دربارۀ انبیا دو کلمه دارد؛ یکی اینکه به ملت ها می گوید این پیغمبرانی که برای شما فرستادم «امین» هستند، یعنی یقین داشته باشید اینها یک ذره نسبت به دین، جان، دنیا و آخرت شما خیانت نمی کنند، و یک کلمۀ دیگرش «ناصح» است، انبیای من خیرخواه شما هستند، هیچ شرّی را برای شما نمی خواهند بلکه تمام آنها خیر شما را در دنیا و آخرت می خواهند.

 
تعداد مؤمنان واقعی در دنیا کم نیستند

محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: اگرچه پیغمبر اکرم(ص) در مسیر حرکت خود با موانع خطرناک و کافرانۀ عظیمی برخورد، ولی تعداد مؤمنین واقعی اکنون در دنیا کم نیستند. گزارش هایی از همۀ کشورها شنیده می شود که خیزش تشیع و رویکرد مردم به اهل بیت(ع) فوق العاده شده است. مقداری که انسان در اوضاع و احوال امروز فکر می کند به این نتیجه می رسد که کفر رو به خاموشی است و اسلام در حال فراگیر شدن در همۀ جهان است. اوضاع، یقین ما را به این آیۀ شریفه بیشتر می کند که «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون» (انبیا، 105) در آینده کل کرۀ زمین به دست بندگان شایستۀ من خواهد افتاد.


سخنی درباره مرجع علی الاطلاق  

استاد انصاریان در بخش پایانی سخنان خود در مورد شخصیت بی نظیر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره)، گفت: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) در هر صورت آدم ناشناخته ای است، کتب و مقالات بسیاری دربارۀ ایشان نوشتند، ولی به نظر من با آشنایی که من با روحیات، عبادات و اخلاقیات معظم له دارم و کتاب هایی که خواندم، ایشان آن کسی نیست که در کتاب ها آمده، خیلی فراتر و خیلی بالاتر است. ایشان مرجع علی الاطلاق شده بود، یعنی نزدیک شانزده هفده سال نه در نجف، نه قم و نه مشهد هیچ مرجعی برابر ایشان قرار نگرفت، یک برد مرجعیت عظیمی پیدا کرد و مورد احترام بود.

مرحوم آیت الله بروجردی با شخصی در اصفهان همدرس بودند که اهل یکی از روستاهای گلپایگان بود، اسم آن ده هم سعیدآباد است. آقا سید جمال الدین گلپایگانی(ره)؛ ایشان از روستا پیاده به اصفهان می آمد و در درس هایی که مرحوم بروجردی هم در آن درس ها بود؛ شرکت می کرد یعنی هر دو با پنجاه تا شصت شاگرد دیگر مرحوم آقا سید محمد باقر درچه ای، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی و مرحوم کلباسی بودند. هر دو به نجف می روند و مرحوم آقا سید جمال نجف می ماند و آیت الله بوجردی به بروجرد برمی گردد و بعد به قم می آیند. آقا سید جمال که هم شاگردی ایشان بوده تبدیل به یک مرجع بزرگ معنوی، اخلاقی عرفانی و از اولیای الهی می شود و در کمال زهد و تقوا زندگی می کرد.

آقای بروجردی هم که از جوانی ایشان را می شناخت، سالی یک بار یا دو سال یک بار، یک نامه به نجف می نوشتند، متن نامه هم این بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، حضرت آیت الله گلپایگانی، آقا سید جمال، حسین بروجردی را نصیحت کن». آقا سید جمال در جواب یکی از نامه نوشته بودند «همین موعظه بس که هر دوی ما چهار روز دیگر زیر خاکیم و دیگر اثری از ما نخواهد بود».

 انتهای پیام   ۳۱۳/۱۷

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha